غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است