سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
ای خاک ره تو خطّۀ خاک
پاکی ز تو دیده عالم پاک
چشمۀ خور در فلک چارمین
سوخت ز داغ دل امّالبنین
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد
گر سوى ملک عدم باز بیابى راهى
شاید از سرّ وجودت بدهند آگاهى
دختر فکر بکر من، غنچۀ لب چو وا کند
از نمکین کلامِ خود حقِ نمک ادا کند