شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
اَلسَّلام ای سایهات خورشید ربّ العالمین
آسمانِ عزّ و تمکین، آفتاب داد و دین
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند