مه و خورشید تابیدهست در دست
و صد دریا زلالی هست در دست
امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
کسی مانند تو شبها به قبرستان نمیآید
بدون چتر، تنها، موقع باران نمیآید
عصمت بخشیده نام او دختر را
زینت بخشیده شأن او همسر را
معنای شکوهِ در قیام است حبیب
پا منبری چند امام است حبیب
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!