اگر مجال گریزت به خانه هم باشد
برای اینکه نمیرد حیات، میمانی
عمری به فکر مردمان شهر بودی
اما کسی حالا به فکر مادرت نیست
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
به دست شعلههای شمع دادم دامن خود را
مگر ثابت کنم پروانهمسلک بودن خود را
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم