توفیق اگر دلیل راهت باشد
یا پند دهندهای گواهت باشد
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
برخیز سحر ناله و آهی میکن
استغفاری ز هر گناهی میکن
تا نیست نگردی، رهِ هستت ندهند
این مرتبه با همتِ پستت ندهند
حاجی به طواف کعبه اندر تک و پوست
وَز سعی و طواف هرچه کردهست، نکوست
نور فلک از جبین تابندۀ اوست
سرداریِ کائنات زیبندۀ اوست
با خلق اگرچه زندگی شیرین است
ای دوست! طریق سربلندی این است
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی
مگذار اسیر اشک و آهت باشیم
در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم
در بادیه، گام تا خداوند بزن
خود را به رضای دوست، پیوند بزن
الهی الهی، به حقّ پیمبر
الهی الهی، به ساقی کوثر
از دوست اگر دوست تمنا نکنی
این پنجره را به روی خود وانکنی