توفیق اگر دلیل راهت باشد
یا پند دهندهای گواهت باشد
فرو میخورد بغض در گلو را
عقب میزد پَرِ هر چه پتو را
با خلق اگرچه زندگی شیرین است
ای دوست! طریق سربلندی این است
وضو گرفتهام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زدهام تا كه از منا بنویسم
مگذار اسیر اشک و آهت باشیم
در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم
در بادیه، گام تا خداوند بزن
خود را به رضای دوست، پیوند بزن
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی
از دوست اگر دوست تمنا نکنی
این پنجره را به روی خود وانکنی