به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
ما را نترسانید از طوفان
ما گردباد آسمان گردیم
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد