گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
یک پرده در سکوت شکستم، صدا شدم
رفتم دعای ندبه بخوانم، دعا شدم
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد