الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد