میشود دست دعای تو به باران نرسد؟!
یا بتابی به تن پنجرهای جان نرسد؟!
ما خانه ز غیر دوست پیراستهایم
از یُمن غدیر محفل آراستهایم
بیا که شیشه قسم میدهد به عهد کهن
که توبه بشکن، اینبار هم به گردن من
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست
فرق دو نیم گشتۀ حیدر هنوز هست