هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين