چون گنج، نهان کن غم پنهانی خویش
منما به کسی بی سر و سامانی خویش
نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم
مردی که دلش به وسعت دریا بود
مظلومتر از امام عاشورا بود
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد