چون گنج، نهان کن غم پنهانی خویش
منما به کسی بی سر و سامانی خویش
وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد