برخیز سحر ناله و آهی میکن
استغفاری ز هر گناهی میکن
تا نیست نگردی، رهِ هستت ندهند
این مرتبه با همتِ پستت ندهند
حاجی به طواف کعبه اندر تک و پوست
وَز سعی و طواف هرچه کردهست، نکوست
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
نور فلک از جبین تابندۀ اوست
سرداریِ کائنات زیبندۀ اوست
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی
الهی الهی، به حقّ پیمبر
الهی الهی، به ساقی کوثر