ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
خورشید! بتاب و برکاتی بفرست
ای ابر! ببار آب حیاتی بفرست
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
به باران فکر کن... باران نیاز این بیابان است
ترکهای لب این جاده از قحطی باران است
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
نه از لباس کهنهات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد