شدهست آینۀ حیّ لایموت، صفاتش
کسی که خورده لب خضر هم به آب حیاتش
به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
نرگس، روایتیست ز عطر بهار تو
مریم، گلیست حاکی از ایل و تبار تو
ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیدهست؟
تا به امروز کسی مرتبهات را دیدهست؟
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
دوری تو را بهانه کردن خوب است
شکوه ز غم زمانه کردن خوب است
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
داستانهایی که از شام خراب آوردهام
عالمی از صبر خود در اضطراب آوردهام
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
مرد آزاده حسین است که بود این هدفش
که شود کشته ولی زنده بماند شرفش
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی