رسیدی و پر و بال فرشتهها وا شد
شب از کرانۀ هستی گذشت و فردا شد
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
میرسم خسته میرسم غمگین
گرد غربت نشسته بر دوشم
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست