نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
فرو میخورد بغض در گلو را
عقب میزد پَرِ هر چه پتو را
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
اين ماه، ماهِ ماتم سبط پيمبر است؟
يا ماه سربلندى فرزند حيدر است؟
این بار، بار حج خود را مختصر برداشت
آن قدر که گویا فقط بال سفر برداشت
وضو گرفتهام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زدهام تا كه از منا بنویسم
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی
«با هر قدم سمت حرم لبیک یا زینب
در عشق سر میآورم لبیک یا زینب...»