سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
توفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ، نخل ماتمیان دوش میزند!
دل آزاده با خدا باشد
ذکر، نسیان ماسوا باشد
خدایا به جاه خداوندیات
که بخشی مقام رضامندیات
در کالبد مرده دمد جان چو مسیحا
آن لب که زمینبوسی درگاه رضا کرد
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
خداوندا در این دیرینه منزل
دری نشناختم غیر از در دل
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را
آن کس که تو را دید نداند سر و پا را
خدایا دلی ده حقیقتشناس
زبانی سزاوار حمد و سپاس