ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
زینب اگر نبود حدیث وفا نبود
با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود
بایست، کوه صلابت میان دورانها!
نترس، سرو رشید از خروش طوفانها!
آنچه در سوگ تو اى پاکتر از پاک گذشت
نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت
حق روز ازل کل نِعَم را به علی داد
بین حکما حُکمِ حَکَم را به علی داد
در مأذنه گلبانگ اذان پیدا شد
آثار بهار بیخزان پیدا شد
سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم
سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
در این سیلی پیامی آشکار است
که ما را باز با این قوم کار است
خوشا سری که سرِ دار آبرومند است
به پای مرگ چنین سجدهای خوشایند است
آه ای بغض فروخورده كمی فریاد باش
حبس را بشكن، رها شو، پر بكش، آزاد باش