شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟