به رگبارِ ستم بستند، در باغِ حرم «دین» را
به خون خویش آغشتند چندین مرغ آمین را
ای شهید بیگناه
ای شهید مشهد چراغ
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین
حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
بین غم آسمان و حسرت صحرا
ماه دمیدهست و رود غرق تماشا
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»
رسیدم دوباره به درگاه شاهی
چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی...
این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با سالهای غربت مولا برادرند
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
هشدار! گمان بینیازی نکنیم
با رنگ و درنگ، چهرهسازی نکنیم
ای چشمههای نور تو روشنگر دلم
ای دست آسمانی تو بر سر دلم