خونت سبب وحدت و آگاهی شد
این خون جریان ساخت، جهان راهی شد
علی زره که بپوشد، همینکه راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد
فرو میخورد بغض در گلو را
عقب میزد پَرِ هر چه پتو را
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
با ذكر یا كریم همه یاكریمها
خواندند با تو یا علی و یا عظیمها
وضو گرفتهام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زدهام تا كه از منا بنویسم