چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
نفسی به خون جگر زدم، که لبی به مرثیه وا کنم
به ضریحِ گمشده سر نهم، شبِ خویش وقف دعا کنم
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟