تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
هميشه بازی دنيا همين نمیماند
بساط غصب در آن سرزمين نمیماند
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند