گفتند به من که از سفر میآیی
من منتظرم، بگو اگر میآیی
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
کوچههامان پر از سیاهی بود
شهر را از عزا درآوردند
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست نمازی به قامتش