گفتند به من که از سفر میآیی
من منتظرم، بگو اگر میآیی
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
کوچههامان پر از سیاهی بود
شهر را از عزا درآوردند
خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را
خبر داغ است و در آتش میاندازد جگرها را
حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست نمازی به قامتش