ای شهید بیگناه
ای شهید مشهد چراغ
جز تو ای کشتۀ بیسر که سراپا همه جانی
کیست کز دادن جانی بخرد جان جهانی
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین
از کار تو تا که سر درآورد بهشت
خون از مژگان تر درآورد بهشت
حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
ای که به عشقت اسیر، خیلِ بنیآدماند!
سوختگان غمت، با غم دل خُرّماند
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»
حمد سزاوارِ آن خدای توانا
کآمده حمدش ورای مُدرِک دانا
رسیدم دوباره به درگاه شاهی
چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی...
کمتر کسیست در غم من، انجمن کند
از من سخن بیاورد، از من سخن کند