تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
شهد حکمت ریزد از لعل سخندان، بیشتر
ابر نیسان میدمد بر دشت، باران، بیشتر
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
معشوق علیاکبری میطلبد
گاهی بدن و گاه سری میطلبد