تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
آوای نسیم و باد و باران
آهنگ قشنگ آبشاران
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
در سینه اگرچه التهابی داری
برخیز برو! که بخت نابی داری
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری