آن شب که دفن کرد علی بیصدا تو را
خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را
گواه سیرۀ عشق است داغداری ما
به باغبانی درد است لالهکاری ما
سبکبالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
سرّ نى در نینوا مىماند اگر زینب نبود
کربلا، در کربلا مىماند اگر زینب نبود
بهنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت
ما دامن خار و خس نخواهیم گرفت
پاداش عمل ز کس نخواهیم گرفت