امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را
خبر داغ است و در آتش میاندازد جگرها را
میخواست که او برهنهپا برگردد
شرمنده، شکسته، بیصدا برگردد