كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من