اگر مجال گریزت به خانه هم باشد
برای اینکه نمیرد حیات، میمانی
بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
عمری به فکر مردمان شهر بودی
اما کسی حالا به فکر مادرت نیست
به دست شعلههای شمع دادم دامن خود را
مگر ثابت کنم پروانهمسلک بودن خود را
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما