یک روز شبیه ابرها گریانم
یک روز چنان شکوفهها خندانم
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید