تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست