الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
برخاستم از خواب اما باورم نیست
همسنگرم! همسنگرم! همسنگرم! نیست
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...