صبحت به تن عاطفه جان خواهد داد
زیبایی عشق را نشان خواهد داد
بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود