گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
حملههای موج دیدم، لشکرت آمد به یادم
کشتی صدپاره دیدم، پیکرت آمد به یادم