شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را
خبر داغ است و در آتش میاندازد جگرها را