امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
به نام خداوند بالا و پست
كه از هستیاَش هست شد، هر چه هست...
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی
عروجت را گواهی میدهد این سِیْر عرفانی