ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
خدایا تویی بنده را دستگیر
بوَد بنده را از خدا، ناگزیر
خدایا جهانپادشایی تو راست
ز ما خدمت آید، خدایی تو راست
ای جهان دیده بود خویش از تو
هیچ بودی نبوده پیش از تو
ای نام تو بهترین سرآغاز
بینام تو نامه کی کنم باز؟
تویی کاوّل ز خاکم آفریدی
به فضلم زآفرینش برگزیدی
به نام آنکه هستی نام از او یافت
فلک جنبش، زمین آرام از او یافت
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم
ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده...
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
ای مدنی برقع و مکی نقاب
سایهنشین چند بود آفتاب
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم