پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
هان این نفس شمرده را قطع کنید
آری سر دلسپرده را قطع کنید
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد