پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
آمد عروس حجلۀ خورشید در شهود
در کوچهای نشست که سر منزل تو بود
این کیست به شوق یک نگاه آمده است
در خلوت شب به بزم آه آمده است
ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
مردی که دلش به وسعت دریا بود
مظلومتر از امام عاشورا بود
خزان نبیند بهار عمری که چون تو سروی به خانه دارد
غمین نگردد دلی که آن دل طراوتی جاودانه دارد
چشمت به پرندهها بهاری بخشید
شورِ دل تازهای، قراری بخشید