پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
این کیست به شوق یک نگاه آمده است
در خلوت شب به بزم آه آمده است
ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
شب، شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند
لحظهها با تو چه زیباست اگر بگذارند
باران ندارد ابرهای آسمانش
باران نه اما چشمهای مهربانش...