پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را