یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
عمریست انتظار تو ای ماه میکشم
در انتظار مهر رخت آه میکشم
صبحی دگر میآید ای شب زندهداران
از قلههای پر غبار روزگاران
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
ما را دلیست چون تن لرزان بیدها
ای سرو قد! بیا و بیاور نویدها
یکی از همین روزها، ناگهان
تو میآیی از نور، از آسمان