گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
اهل دل را شد نصیب از لطف جانان، اعتکاف
فیض حق باشد برای هر مسلمان، اعتکاف
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است