ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
اهل دل را شد نصیب از لطف جانان، اعتکاف
فیض حق باشد برای هر مسلمان، اعتکاف
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است